Campagna " Un Milione di Firme"per chiedere l'abolizione delle leggi discriminatorie nel confronto delle donne iraniane , è nata il 27 Agosto del 2006 con 52 firmatari chiedendo l'abolizione delle leggi discriminatorie nel confronto delle donne e l'uguaglianza delle leggi nei confronti delle donne e degli uomini in Iran . Noi ,un gruppo delle attiviste della Campagna "Un Milione di Firme " In Italia sosteniamo le nostre sorelle in Iran .
martedì 21 febbraio 2012
"جنبش زنان زنده است"
http://www.1oo1nights.org/index.php?page=2&articleId=3029
گفتگوی سهیلا میرزایی با خدیجه مقدم, ١ اسفند ١٣٩٠
"اکنون فعالیت کمپین به شکل سابق نیست که اعضاء آن در کوچه و خیابان، مترو، ورزشگاه، دانشگاه و به طور کلی در مکان های عمومی به گفت و گوی چهره به چهره با مردم و گرفتن امضاء بپردازند، بلکه به شکل های مختلف دیگر برابرخواهی را فرهنگ سازی می کنند و آگاهی مردم به ویژه زنان را ارتقاء می دهند. با توجه به اخبار سایت های مختلف زنان، جنبش زنان زنده است و در هر شرایطی برای دست یابی به حقوق خود مبارزه می کنند."
شهرزاد نیوز: خدیجه مقدم، فعال جنبش زنان، عضو کمیته مادران کمپین، مادران صلح و فعال محیط زیست بوده که فعالیت های بسیاری برای بازسازی بم و بهبود وضعیت زنان در این منطقه داشته است. او بخش بزرگی از زندگی خود را صرف مبارزه کرده و نمونه ی یک انسان صلح جوست و به همین دلیل شهرداری شهر بوخوم در آلمان روز 18 دسامبر2011 نخستین جایزه ی حقوق بشر این شهر را طی مراسمی به خدیجه مقدم اهدا کرد. در این مراسم ولفگانگ گرنز، دبیر کل سازمان عفو بین الملل، به مناسبت پنجاه سالگی این سازمان سخنانی ایراد کرد و شیرین عبادی نیز که در آنجا حضور داشت، به موارد نقض حقوق بشر در ایران پرداخت.
شما این جایزه را به مادر بهکیش تقدیم کردید، می توانم انگیزه تان را از این کار بپرسم؟
من مادر بهکیش را سمبل مادران آزاده، عدالت طلب و دادخواه ایران می دانم. ایشان با گذشت 90 سال از عمر پربارشان، هنوز صدای رسایشان را به مقامات ایران، سازمان های حقوق بشری و سازمان ملل می رسانند. او پنج تن از فرزندان و یک داماد خود را در دهه ی شصت از دست داد، در حالی که دو تن از پسرانش حکم زندان داشتند و دو سال از آن را نیز سپری کرده بودند. این خانوده هنوز در امان نیست. منصوره بهکیش، فرزند دیگر این خانواده، مدام به دادگاه ها احضار و بازداشت می شود.
مادر بهکیش پس از فعالیت های خود در دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و افشای فجایع دهه ی شصت، پس از جنبش سبز نیز مادران عزادار و مادران پارک لاله را همراهی کرده است. او یک مادر مبارز ایرانی ست، اگرچه مانند او بسیارند، اما عمدتا گمنام مانده اند؛ من با تقدیم این جایزه به او و دیگر مادران، هم دین خود را به فعالیت های آنها ادا می کنم و هم می خواهم صدای بلند آنان باشم.
با توجه به وضعیت فعلی ایران، چه پیشنهادی برای مقابله با نقض حقوق بشر دارید؟
نقض حقوق بشر در ایران غوغا می کند. به نظر من حتا اگر قوانین جمهوری اسلامی در ایران اجرا شود، همه ی زندانیان سیاسی ـ عقیدتی آزاد خواهند شد. در حال حاضر اولویت ما در مبارزات، باید فشار بر حکومت ایران برای آزادی زندانیان سیاسی ـ عقیدتی و همینطور توقف پیگردها و دستگیری های فعالان مدنی و سیاسی باشد تا جامعه بتواند نفسی بکشد و سپس به مسائل دیگر پرداخته شود.
به نظر شما دولت های خارجی در حال حاضر چه نقشی در وضعیت حقوق بشر در ایران دارند؟
برخی از دولت های خارجی به ظاهر مخالف نقض حقوق بشر در ایران هستند، ولی با فروش وسایل جدید شکنجه و تکنولوژی های نو در این زمینه، دولت ایران را همراهی می کنند. فعالان سیاسی در ایران امنیت ندارند و ناچار می شوند از طریق کوه و سایر راه های غیرقانونی از کشور خارج شوند و پس از ماه ها و سال ها اقامت در کشورهایی مانند ترکیه و کردستان عراق و تحمل شرایط بسیار سخت، باید منتظر پذیرش مصاحبه سازمان ملل شوند تا اگر موفق شوند به کشورهای اروپایی وارد شوند و درخواست پناهندگی دهند. این پناهندگان چنان با نقض حقوق بشر مواجه می شوند که دچار افسردگی می شوند و گاهی با خبرهای خودکشی در کمپ های پناهندگی مواجه می شویم که نشانگر عدم رعایت حقوق پناهندگان و خشونت بر آنان است. دولت های غربی نباید حقوق بشر را فقط برای شهروندان خودشان بخواهند، بلکه باید برای همه بخواهند.
در یکی از گفت و گوهای خود اشاره کردید که عضویت در کمپین یک میلیون امضاء برخلاف سابق، اکنون جرم محسوب می شود، لطفن در این مورد توضیح دهید و این که آیا کمپین در حال حاضر حضور و فعالیت جدی در ایران دارد؟
قبل از انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهوری و در واقع کودتای انتخاباتی، دادگاه هایی که برای رسیدگی به اتهامات ما تشکیل می شد کمتر پیش می آمد که عضویت در کمپین را جرم تلقی کنند، ولی در حال حاضر برخی از اعضاء کمپین در زندان به سر می برند، برای مثال فرشته شیرازی از بابل و محبوبه کرمی از تهران به سه سال حبس محکوم شده اند.
اکنون فعالیت کمپین به شکل سابق نیست که اعضاء در کوچه و خیابان، مترو، ورزشگاه، دانشگاه و به طور کلی در مکان های عمومی به گفت و گوی چهره به چهره با مردم و گرفتن امضاء بپردازند، بلکه به شکل های دیگری برابرخواهی را فرهنگ سازی می کنند و آگاهی مردم به ویژه زنان را ارتقاء می دهند. با توجه به اخبار سایت های مختلف زنان، جنبش زنان زنده است و در هر شرایطی برای دست یابی به حقوق خود مبارزه می کنند.
اکنون ایران و منطقه خاور میانه در شرایط حساس و تهدید کننده ای قرار گرفته است و این تهدیدات می تواند از جانب کشورهای امریکا، اسرائیل و انگلیس و ... و حتا خود ایران، منجر به جنگ شود، شما چه پیشنهادی در ارتباط با وضعیت حاضر دارید؟ آیا همکاری مستمر با زنان فعال در کشورهای این منطقه می تواند روی اذهان عمومی تاثیر بگذارد و از شدت جنگ و خشونت بکاهد؟
مسلمن همکاری مستمر با زنان فعال در دنیا و عمومی کردن نظرات و تحلیل های گوناگون فعالان جنبش زنان علیه خشونت و جنگ، روی اذهان عمومی دنیا تاثیر خواهد داشت و بیش از آن مرتبط شدن با فعالان جنبش صلح طلبی و طرفداران محیط زیست و مخالفان هسته ای شدن، بسیار ضروری ست. من تعجب می کنم برخی از دوستان ایرانی از نیروگاه های هسته ای اسرائیل در منطقه هیچ نمی گویند، در حالی که این دولت عضو معاهده ی «ان پی تی» - پیمان «منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای» - هم نیست؛ هیچ کس نمی داند چه تعداد بمب اتم دارد و مدام از خطر تولید بمب اتم در ایران می گویند. اگر ما طرفدار حقوق بشر، صلح و توسعه هستیم باید بگوییم تولید انرژی هسته ای حق هیچ کشوری نیست؛ چه امریکا، چه هند، چه اسرائیل و چه ایران. ما باید در این زمینه ها بیشتر کار کنیم.
طی فعالیت هایی که در داخل ایران می کردید، آیا با زنان افغانی ساکن ایران نیز همکاری داشتید؟ آیا آنها تشکلات خاص خود را در ایران داشتند؟
من با زنان افغان به خصوص در خانه های اشتغال زنان در جنوب شهر تهران و با کودکان افغان در محله ناصرخسرو کار می کردم. زنان افغان در ایران دو جانبه تحت فشار هستند، از یک سو فرهنگ مردسالار در جامعه افغان حقوق شان را پایمال می کند و از سوی دیگر عدم رعایت حقوق زن در ایران آنها را تحت ستم مضاعف قرار می دهد. وقتی در ایران بودم آنها تشکل های خاص خود را داشتند، ولی در حال حاضر نمی دانم در چه وضعیتی هستند.
متاسفانه دولت تمام مدرسه هایی را که افغان ها تاسیس کرده بودند، پلمپ کرد و بسیاری از معلم هایشان بازداشت شدند که اغلب هم زن بودند. یک مورد از این مدارس در سعادت آباد از طرف آموزش و پرورش بسته شد و دو معلم که خواهر بودند، بازداشت و سپس آزاد شدند.